آشتی کردن. سازش کردن. مصالحه. مسالمه: ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست. سعدی. حاکمی گر عدل خواهی کرد با ما یا ستم بنده ایم ار صلح خواهی کرد با ما یا نبرد. سعدی. گر صلح کنی لطیف باشد در وقت بهار مهربانی. سعدی. صائب هزار بار ترا بیش گفته ام با خلق صلح میکن و با خود بجنگ باش. صائب. رجوع به صلح شود
آشتی کردن. سازش کردن. مصالحه. مسالمه: ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته ای صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست. سعدی. حاکمی گر عدل خواهی کرد با ما یا ستم بنده ایم ار صلح خواهی کرد با ما یا نبرد. سعدی. گر صلح کنی لطیف باشد در وقت بهار مهربانی. سعدی. صائب هزار بار ترا بیش گفته ام با خلق صلح میکن و با خود بجنگ باش. صائب. رجوع به صلح شود
پخ کردن هموار کردن، پالودن پالایش، نرم کردن مایعی را از جداری که دارای منافذ کوچک است - و صافی نام نام دارد - عبور دادن تا مواد جامد از آن جدا شود تصفیه صافی کردن، هموار کردن رفع چین و چروک کردن: پارچه را با اتو کشیدن صاف کردن، تراشیدن صورت. یا صاف کردن سینه. به وسیله سرفه کردن سینه را راحت کردن تا آواز نیکو برآید یا تنفس آسان شود
پخ کردن هموار کردن، پالودن پالایش، نرم کردن مایعی را از جداری که دارای منافذ کوچک است - و صافی نام نام دارد - عبور دادن تا مواد جامد از آن جدا شود تصفیه صافی کردن، هموار کردن رفع چین و چروک کردن: پارچه را با اتو کشیدن صاف کردن، تراشیدن صورت. یا صاف کردن سینه. به وسیله سرفه کردن سینه را راحت کردن تا آواز نیکو برآید یا تنفس آسان شود